او کودک من است ....
|
|
من ازدواج نکرده ام ، تجربه داشتن فرزند ، چشیدن لذت تربیت آن را را نداشته ام ، کودکی و کودکان را اما همیشه دوست داشته ام دنیای شیرین و بی نظیر و غیر قابل تکراری است ... خودم هرگز خاطرات خوب دوران کودکی ام را فراموش نمی کنم . همین حالا که به آن روزها فکر می کنم می بینم تا چه حد در شکل دادن شخصیت امروز من تاثیر داشته اند . هر وقت به کار فروشندگی مشغول بودم لذت بردن از رفتارهای کودکانه مشتریان خردسالم یکی از چیزهایی بوده که تحمل برخی فشارهای اجتماعی را برایم ممکن ساخته است .
نوشته بودم محله ای که در آن کار و زندگی می کنم ساکنان جور و واجوری دارد تفاوت های فرهنگی ، اجتماعی و مالی زیادی با هم دارند بدیهی است کودکان آن ها هم بسیار متفاوتند الان خوب می دانم کودکی که برای خرید به فروشگاه وارد می شود مشتری چه کالایی است . خیلی دلخور می شوم وقتی والدین این کودکان ، فرزندانشان را برای خرید سیگار به فروشگاه می فرستند . با خودم فکر می کنم نباید بگذارند کودکشان زودتر از وقتی که " باید " تجربه های بزرگسالان را داشته باشند . مساحت منازل در برخی از کوچه ها و خیابان های این محله بسیار کم است ، گاهی از اوقات با خودم فکر می کنم در این خانه های کوچک و با این سطح فرهنگ پایین چه سرنوشتی در انتظار این کودکان پاک و معصوم است . انتظار فضای مناسب برای بازی کردن و کودکی کردن را ندارم حداقل ای کاش این کودکان زودتر از موقع با چالش های فرهنگی و اخلاقی والدین شان مواجه نشوند اما این آرزو آرزوی محالی است . سال ها کار و زندگی در این اجتماع و به خصوص در این محله این توانایی را به من بخشیده که بتوانم رفتارهای کودکانه ای را که ریشه های اخلاقی و فرهنگی نادرست و ناپسند دارند را بشناسم . وقتی کودکی به کالایی که توان خریدنش را ندارند نگاه می کند می توانم از نگاه او بخوانم : اگر حواسم نباشد یا سرم را به طرف دیگری برگردانم او این کالا را سرقت خواهد کرد یا خیر ؟
برخی از اوقات وسوسه می شوم به او نگاه نکنم ، در چشمان این کودکان گاهی چنان حسرت و رنجی موج می زند که دلم برایشان می سوزد اما خوب می دانم این کار خیانت به همان بچه ها است و همراه شدن با آن هایی که چنین سرنوشت غم انگیز و درد ناکی را برای این کودکان مظلوم رقم زده اند حالا هر کجا که می خواهد باشد و هر سمتی که می خواهند داشته باشند رییس جمهور باشند یا معلم یا پدر و مادرشان ...
اما فراموش نباید بکنم کجا زندگی می کنم و نباید فراموش کنم فردا چه باید بکنند ... ! ادامه دارد
دیگر پیمان
نظرات شما عزیزان:
|
شنبه 25 مهر 1394برچسب:,
|
|
|
|
|